میترا دختر افغان

دوهفته ای که گذشت دوهفته کاری پر از اضطراب و همزمان پر از بیماران کرونایی. هیچوقت فکر نمی کردم  منم مریض بشم با توجه به رعایت نکات بهداشتی و ایمنی سره کار .اما متاسفانه از روز یکشنبه  ۲۹ ماه مارش  سقوط بدی کردم وقتی از کار اومدم خونه  احساس خستگی و بدن دردی عجیبی داشتم اولش فکر کردم از خستگیه ولی روز بعد هی حالم بدو بدتر شد تب و سرفه و سردردهای وحشتناک  دردی که تو تمام تنم بود و هنوزم هست قابل توصیف کردن نیست تاحالا مشابهش رو  تجربه نکرده بودم به جرات میتونم بگم مرگ و جلوی چشمام دیدم .الانم که دارم این و مینویسم  حال بسیار بد همراه با ضعف جسمانی بسیار شدید دارم .
متاسفانه هیچ بیمارستان یا دکتری قبول نکرد که برم گفتن فقط قرنطینه باید باشی  علائمی که دکترا تشخیص دادن  ۹۰٪ کرونا است .سرفه هاییکه میکنم  سینه ام رو زخم کرده .
این بیماری امید وارم زودتر از بین بره و سلامتی به همه برگرده .
البته من اگر  تو این ۵ روزه زنده موندم شک ندارم دیگه هرگز نخواهم مرد. خیلی وقته به غارم سر نزده ام ..........